جملات زیبا و خواندنی (3)
گفت: خیلی میترسم؛
گفتم: چرا؟
گفت: چون از تهِ دل خوشحالم و این جور خوشحالی، ترسناک است…
پرسیدم: آخه چرا؟
جواب داد: وقتی آدم این جور خوشحال باشد، سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد!
گفت: خیلی میترسم؛
گفتم: چرا؟
گفت: چون از تهِ دل خوشحالم و این جور خوشحالی، ترسناک است…
پرسیدم: آخه چرا؟
جواب داد: وقتی آدم این جور خوشحال باشد، سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد!
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است
باز هم میخندم
آنقدر میخندم که غم از روی رود…
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه باید خندید بر غمی بیپایان…