وقتی از کارمان متنفریم...
آیا رسیدن صبح و رفتن به سرکاری که آن را دوست ندارید برایتان غذابآور است؟ آیا معمولا همچنان خوابآلود و کسل در رختخواب دراز میکشید و احساس میکنید چقدر از زندگی و از خودتان متنفرید؟ آیا ترجیح میدهید دندانهایتان را یک به یک بدون هیچ بیحسی بکِشند اما سر کارتان نروید؟ اگر جواب شما به این سوالها یک بلهی محکم و کشدار است، پس دیگر شکی نیست که از کارتان نفرت دارید و تا ساعتها میتوانید در مورد بیزاریتان از کاری که دارید حرف بزنید.