تبلیغات
سه داستان زیبا از مثنوی معنوی
در شهر قزوين مردم عادت داشتند كه با سوزن بر پُشت و بازو و دست خود نقش‌هايي را رسم كنند, يا نامي بنويسند، يا شكل انسان و حيواني بكشند. كساني كه در اين كار مهارت داشتند «دلاك» ناميده مي‌شدند. دلاك , مركب را با سوزن در زير پوست بدن وارد مي‌كرد و تصويري مي‌كشيد كه هميشه روي تن مي‌ماند.
نویسنده : admin
تاریخ انتشار : 1394/09/25 ساعت:
برچسب ها : داستان , داستان و حکایت , مثنوی معنوی , داستانهای مثنوی معنوی , حکایت مثنوی معنوی , حکایت های مثنوی معنوی , داستان های مثنوی معنوی , داستان های مثنوی به نثر , داستان های مثنوی مولوی , داستان زیبا , داستان درمورد مادر , داستان هاي كوتاه در مورد مادر , داستان زیبا در مورد مادر , داستان جالب در مورد مادر , داستان غمگین در مورد مادر , داستان کوتاه , داستان زیبا کوتاه , داستان کوتاه زیبا و جالب , داستان کوتاه زیبا و آموزنده , داستان کوتاه زیبا و تاثیرگذار ,